شد چنان از تَف دل، کام سخنور، تشنه که رديف سخنش آمده يک سر، تشنه
از شدت گرمای وجود شاعر، دهانش خشک شد که تمام رديف شعر خود را «تشنه» آورده است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
تَف |
گرما، حرارت |
کام |
دهان |
سخنور |
شاعر |
یک سر |
تمام، سراسر |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دل ß منظور «وجود شاعر»
تکرار ß «تشنه» دو بار تکرار شده است
كام و دل ß تناسب
تف دل ß كنايه از ناراحتی شدید
کام سخنور ß نهاد
تشنه ß مسند
ردیف سخنش ß مسند
یک سر ß قيد
تشنه دوم ß نهاد
خشک گرديد هم از دود دل و ديده دوات خامه با سوز رقم کرد به دفتر، تشنه
مرکبِ قلم دان بخاطر آه و ناله ها و اشک های سوزناک شاعر خشک شد و قلم با ناله و سوز، واژۀ تشنه را می نوشت.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
ديده |
چشم |
دوات |
ظرف مرکب، قلم دان |
خامه |
قلم |
رقم کردن |
نوشتن |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
نوشتن قلم با سوز ß تشخیص
دوات، خامه، قلم ß مراعات نظیر
ناراحتی قلم ß تشخيص
سوز دل خامه ß تشخيص
خامه، دوات، دفتر ß مراعات نظير
دل و دیده ß تناسب
حرف «د» ß واج آرایی
خشک ß مسند
دوات ß نهاد
خامه ß نهاد
رقم کرد ß فعل مرکب
تشنه ß مفعول
آه و افسوس از آن روز که در دشت بلا بود آن خسرو بی لشکر و ياور تشنه
افسوس می خورم که امام حسین (ع) در روز عاشورا در دشت کربلا بدون لشکر و ياور بود.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
آه |
حسرت، افسوس |
خسرو |
پادشاه، امام حسین |
دشت بلا |
کربلا |
دوات |
جوهر |
خامه |
قلم |
رقم زد |
نوشت |
بلا |
گرفتاری |
ياور |
کمک کننده |
آه و افسوس |
باعث تأسف و ناراحتی است |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
دشت بلا ß تشبیه (بلا به دشت تشبیه شده است)
آه و آن ß جناس
دود ß استعاره از آه و ناله
دشت بلا ß اضافه تشبیهی
آن و آه ß جناس اختلافی
خسرو ß استعاره از امام حسین (ع(
تلميح به ماجرای کربلا
آه و افسوس ß شبه جمله
آن خسرو بی لشکر و پاور ß نهاد
تشنه ß مسند
با لب خشک و دل سوخته و ديدۀ تر غرقۀ بحر بلا بود در آن بر، تشنه
امام حسین (ع) در حالی که لبهايش از شدت تشنگی خشک شده بود و دلش پر از ناراحتی بود و چشمانی اشکبار داشت، در کربلا به رنج و سختی زيادی گرفتار شده بود.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بحر |
دريا |
بر |
خشکی، بیابان |
دیده تر |
چشم اشک آلود |
غرقه |
غرق شده |
بلا |
مصیبت |
||
سوخته |
در اینجا به معنی ناراحت |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بحر بلا ß تشبیه (بلا به بحر تشبیه شده است)
بحر و بر ß جناس
دل سوخته ß کنايه از کسی که رنج زيادی تحمل کرده است
لب، دل، دیده ß مراعات نظير
بحر و بر ß تضاد
تر، بر، در ß جناس
بحر بلا ß اضافه تشبیهی
دل سوخته ß کنایه رنج و ناراحتی داشتن
تشنه ß استعاره از امام حسین (ع)
غرقه بحر بلا ß مسند
آن بر ß متمم
تشنه ß نهاد
همچو ماهی که فُتد ز آب برون، آل نبی می تپیدی دلشان سوخته در بر، تشنه
قلب فرزندان پیامبر (ص) مانند ماهی که از آب بیرون افتاده باشد از شدت تشنگی در سینه می تپید.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
آل نبی |
خاندان پیامبر(ص) |
بَر |
سینه |
فُتد |
مخفف اُفتد |
برون |
مخفف بیرون |
بر |
در اینجا به معنی سینه |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
همچو ماهی ß تشبیه:
ركن اول (مشبه):آل نبی ركن دوم (مشبه به):ماهی ركن سوم (وجه شبه):از شدت تشنگی بالا و پایین پریدن رکن چهارم (ادات تشبيه):همچو
آب و ماهی ß تناسب
آب و تشنه ß تناسب
تلميح ß آل نبی (ص) به ماجرای کربلا
دل سوختن ß کنایه از ناراحتی زیاد
دل تپیدن ß کنایه از اضطراب از ترس و ناراحتی
ماهی ß متمم
آل نبی ß نهاد
دلشان ß نهاد
بر(سینه) ß متمم
سوخته و تشنه ß قید
آل احمد همه عطشان ز بزرگ و کوچک نسل حیدر همه از اصغر و اکبر، تشنه
همۀ خاندان پیامبر (ص) و حضرت علی (ع) از کوچک و بزرگ تشنه بودند.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
عطشان |
تشنه |
نسل حیدر |
فرزندان حضرت علی |
احمد |
لقب پیامبر(ص) |
اکبر |
بزرگ |
اصغر |
کوچک |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
بزرگ و کوچک ß تضاد
اصغر و اکبر ß تضاد
بزرگ و كوچك ß مجاز از همه
آل احمد و نسل حيدر اكبر و اصغر ß تلميح
عطشان و تشنه ß مترادف
اكبر و بزرگ:مترادف
اصغر و كوچک ß مترادف
اكبر و اصغر ß ایهام: ۱- حضرت علی اکبر و علی اصغر ۲- همه بزرگان و بچه ها
آل احمد:نهاد
عطشان:مسند
نسل حیدر:نهاد
تشنه:مسند
فعل «بودند» از انتهای دو جمله حذف شده است
تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه آنکه سیراب کند در لب کوثر تشنه؟
امام حسین (ع) کسی است که در بهشت، تشنه ها را سیراب می کند. به چه گناهی بايد در کنار رود بزرگ تشنه بماند و کشته شود؟
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
شط |
رود بزرگ |
کوثر |
چشمه ای در بهشت |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
تشنه و سیراب ß تضاد
تشنه لب ß استعاره از امام حسین(ع)
لب دوم و لب در مصراع اول ß جناس تام
لب اول و آخر ß تكرار
تلمیح به امام حسين (ع)
تشنه لب ß نهاد
سیراب ß مسند
کند ß به معنای گرداند فعل اسنادی است
تشنه ß مفعول
بُرد عباس جوان ره چو سوی آب فرات ماند بر ياد حسین تا صف محشر، تشنه
حضرت عباس (ع) که جوانمرد بود به آب رود فرات رسید ولی به ياد امام حسین و يارانش که همگی تشنه بودند آب ننوشید و تا روز قیامت تشنه ماند.
واژه |
معنی واژه |
محشر |
قیامت |
فرات |
نام رودخانه ای در عراق امروزی |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
عباس و حسين ß تناسب
آب و فرات و تشنه ß تناسب
عباس جوان ß نهاد
ره برد ß فعل مرکب (حرکت کرد)
چو ß قید زمان (وقتی که)
تشنه ß مسند
گشت از کِلک فدايی چو دلش دود بلند بر ورق کرد رقم بس که مکرر تشنه
فدايی «شاعر» از بس که بر روی دفتر واژة تشنه را نوشت، از قلم او هم مانند دلش دود و ناله بلند شد.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
کِلک |
قلم |
مکرر |
پی در پی |
بس |
بسیار |
نکات دستوری و آرایه های ادبی:
چو دل ß تشبیه
تشبيه ß كلک (قلم) به دل
كنايه ß از دل دود بلند شدن از دل (غم و ناراحتی)
تناسب ß كلک و ورق
تخلص ß فدایی
ايهام ß واژه فدایی: ۱- نام شاعر ۲- جان بر کف و ایثارگر
کلک فدایی ß متمم
دلش ß متمم
دود ß نهاد
ورق ß متمم
بس ß قید مقدار
مکرر ß قید تکرار
تشنه ß مفعول
از شاعران و مرثیه سرایان بزرگ عاشورایی در عصر قاجار است که در منطقه دودانگه شهر ساری می زیست و واقعه کربلا را بر پایه اسناد معتبر تاریخی به نظم درآورده است. بخش نخست دیوان شعر او مقتل منظوم) در قالب ترکیب بند سروده شده است که حدود ۴۲۰۰ بیت دارد. بخش دوم نزدیک به سه هزار بیت است که در قالب های گوناگون به بیان مفاهیم ادبیات عاشورایی پرداخته است. شعر «یاد حسین (ع)» گزینشی از قصیده ای بلند و شکوهمند است که از طولانی ترین قصاید استوار عاشورایی به شمار می آید. هنر شاعری فدایی در تصویر آفرینی های بدیع است. کلیات سروده های وی با عنوان «سوگنامه عاشورایی» یا « مقتل منظوم فدایی» اولین بار در سال ۱۳۸۸ به چاپ رسیده است.
قصیده ی «تشنه» (از کتاب مقتل منظوم فدایی مازندرانی) از قصاید بلند در ادب فارسی است، شش بار تجدید مطلع شده است و ۳۱۴ بیت دارد توان شعری و قدرت آفرینشگری میرزا محمود فدایی(سوگ سرای روزگار قاجار) را در این شعر می توان دید.